loading...
غدیر
حمیدرضا بازدید : 20 جمعه 15 دی 1391 نظرات (0)


اربعین حسین با کاروان

اینک قریب چهل روز از غروب غم فزای شهادت شقایق‌ها می‌گذرد؛ و اینک از صدای نحص شلاق خزان بر پیکر آلاله‌ها، اربعینی می‌گذرد و اسارت، سیلی، غربت، فریاد و بیدارگری سهم حاملان پیغام قاصدک های عترت و عظمت شد.

از آن روز تا امروز چهل روز در سوگ ابرمردی نشستیم که حیات اسلام مدیون رگ‌های پاره پاره اوست.قصه سر و نیزه، قصه لب‌های خونین و قرآن، قصه سیلی و صورت گلگون کودک غمگین و تمام حقیقت هایی که هر سال از پرده چشمان ما می گذرد را شنیده ایم.

اربعینی با دختر کوچک حسین (ع) مهر را در آغوش گرفتیم، ناله زدیم، درد دل‌ها گفتیم و شکوه‌ها روانه کردیم. اربعینی از عمق جان، فریاد یا حسین کشیدیم، بر سینه زدیم و خنده را حرام کردیم.

کربلا؛ این خارستان خشک و بی‌آب، دریای انسانیت و کمال است، اقیانوس بی کرانه‌ای است که در آن گوهر همه عظمت‌ها و خوبی‌ها به رنگ مظلومیت، یافتنی است؛ اما غواص قهار می‌طلبد. و هر کدام به فراخور حالمان از کربلا، محرم، عاشورا و اربعین، برداشتی داریم و بر اساس آن قضاوتی ….

در زیارت اربعین پیرامون فلسفه آن آمده است: و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک عن الجهاله و حیره‌الظلاله: حسین علیه السلام خون قلبش را به آستان الهی هدیه داد تا بندگان را از ظلمت جهل و نادانی و حیرت گمراهی رهایی بخشد.

و شیعه همیشه و در تمامى روزهاى سوگوارى حضرت سیدالشهداء علیه ‌السلام و از آن جمله روز اربعین آن حضرت، در زیارت و اقامه ماتم و عزادارى کوتاهى نکرده و از اینجاست که امام حسن عسکرى ‏علیه‏‌السلام زیارت اربعین را از علایم ایمان شمرده است.

آرى، تنها زیارت اربعین سیدالشهداء علیه‏ السلام است که مؤمن خالص را از دیگران تمیز مى‏دهد، و دوستان اهل بیت‏ علیهم‏ السلام را از غیر آنان جدا مى ‌کند. و مؤمن واقعى کسى است که نگذارد آثار نهضت‏ حسین ‏علیه‏ السلام فراموش شود و در قدردانى و شرکت در هدف آن حضرت کوتاهى نورزد.

پیروان و دوستان امام حسین ‏علیه‏ السلام امیدوارند تا از این طریق مشمول این حدیث نبوى شوند که جابر بن عبدالله انصارى – از صحابه رسول خداصلى الله علیه و آله و سلم و نخستین زائر قبر حضرت ابا‏‌عبدالله در اولین اربعین سیدالشهداء روایت کرده است:«کسى که قومى را دوست دارد با آنها محشور مى ‌شود و کسى که عمل قومى را دوست دارد با ایشان شریک مى‌‏باشد».

تاریخچه پیاده روی اربعین

از هنگامی که نخستین زائر مضجع منور اباعبدالله الحسین(ع)، جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین از مدینه به سمت کربلا رهسپار شد تا کنون 1373 سال می‌گذرد.

در این سال‌ها علما و اولیای الهی برای زیارت سیدالشهدا(ع) در روز اربعین اهمیت و جایگاه والایی قائل بودند و با پای پیاده از نجف اشرف به سوی کربلا رهسپار می‌شدند، بی‌شک جابر بن عبدالله، نخستین زائر کربلای معلی در روز اربعین سال 61 هجری است، این سنت حسنه نیز در سال‌های حضور ائمه معصومین(ع) با وجود حکومت سفاک و خونریز اموی و عباسی انجام شده است.

شور حسینی ده ساله مردم عراق، پس از سقوط صدام/ اربعین بزرگ‌ترین اجتماع شیعی در جهان نتایج تحقیقات خبرنگار فارس نشان می‌دهد پیاده‌روی مراجع و علما تا زمان صدام ادامه داشته است، اما از زمانی که او در سال 1358 (1400 قمری) به ریاست جمهوری عراق رسید تا زمانی که در سال 1381شمسی (1424) قمری سقوط کرد، وقفه‌ای در اجرای مراسم عزاداری با شکوه و پیاده‌روی‌های دسته جمعی ایجاد شد، هر چند که برخی اخبار حکایت از پیاده‌روی مخفی مردم در زمان صدام داشته است که گاهی منجر به شهادت این افراد توسط نیروی‌های بعث شده، اما مردم عراق با سقوط صدام، بار دیگر عشق و علاقه وصف‌ناپذیر خود به امام حسین(ع) را طی این 10 سال به جهانیان ثابت کرده‌اند که در کنار دیگر محبان و شیعیان اهل‌بیت از کشورهای ایران، لبنان، پاکستان، هند، لبنان، قطر، امارات، کویت، بحرین و … مراسم اربعین حسینی را با شکوه‌تر از سال قبل اجرا می‌کنند.

در اربعین چه گذشت؟

مشهورترین واقعه ای که به مناسبت چهلمین روز شهادت شهدای کربلا بازگو می شود جریان رسیدن کاروان اهل بیت علیهم السلام به کربلا و هم زمانی این ماجرا با حضور جابر بن عبدالله انصاری در کربلا و زیارت قبر شریف امام حسین علیه السلام توسط او.

هر چند برخی از صاحب نظران این وقایع را بعید دانسته و منکر آن شده اند اما تحقیقات انجام شده نشان می دهد که این بعید دانستن ها و انکار ها صحیح نیست و دلیل قابل قبولی برای رد این دو واقعه وجود ندارد. (1)

آنچه در ادامه می آید گزارش هایی از این دو واقعه در منابع موجود است:

مصباح الزائر به نقل از عطا می نویسد: روز بیستم صفر با جابر بن عبد اللّه بودم هنگامى كه به غاضریّه رسیدیم در جوى آن جا غسل كرد و پیراهن پاكیزه اى را كه همراه داشت پوشید. سپس به من گفت: اى عطا ! آیا عطرى به همراه دارى؟

گفتم:سُعد (مادّه اى خوش بو كننده) دارم.

او از آن به سر و بقیّه بدنش مالید. سپس با پای برهنه رفت تا نزد سرِ امام حسین علیه السلام ایستاد و سه تكبیر گفت و بیهوش، بر زمین افتاد و هنگامى كه به هوش آمد، شنیدم كه مى گوید: سلام بر شما، اى خاندان خدا .. (2)

بشارة المصطفى به نقل از عطیّه عوفى (3) می نویسد: همراه جابر بن عبد اللّه انصارى، براى زیارت قبر حسین بن على بن ابى طالب علیه السلام حركت كردیم. هنگامى كه به كربلا رسیدیم، جابر به كرانه فرات، نزدیك شد و غسل كرد و پیراهن و ردایى به تن كرد و كیسه عطرى را گشود و آن را بر بدنش پاشید و هیچ گامى برنداشت، جز آن كه ذكر خداى متعال گفت، تا این كه به قبر، نزدیك شد و [به من ]گفت:دست مرا بر قبر بگذار.

چون دست او را بر قبر گذاشتم، بیهوش، بر روى قبر افتاد. كمی آب بر او پاشیدم و هنگامى كه به هوش آمد، سه بار گفت: اى حسین!

با دوستدار محمّد و خاندان محمّد، رفاقت كن، كه اگر یك گامش از فراوانىِ گناهش بلغزد ، گام دیگرش به محبّت آنان استوار مى مانَد؛ چرا كه دوستدار آنان، به بهشت باز مى گردد و دشمن آنان ، به سوى آتش [دوزخ ]مى رود

آن گاه گفت : دوست ، پاسخ دوست را نمى دهد؟!

سپس گفت: چگونه پاسخ دهى، در حالى كه خون رگ هایت را بر میان شانه ها و پشتت ریختند و میان سر و پیكرت ، جدایى انداختند؟! گواهى مى دهم كه تو، فرزند خاتم پیامبران و فرزند سَرور مؤمنان و فرزند هم پیمان تقوا و چكیده هدایت و پنجمین فرد از اصحاب كسایى و فرزند سالار نقیبان و فرزند فاطمه ، سَرور زنانى ؟! و چگونه چنین نباشى ، در حالى كه از دست سَرور پیامبران، غذا خورده اى و در دامان تقواپیشگان ، پرورش یافته اى و از سینه ایمان، شیر نوشیده اى و با اسلام، تو را از شیر گرفته اند.

پاك زیستى و پاك رفتى؛ امّا دل هاى مؤمنان، در فراق تو خوش نیست، بى آن كه در این، تردیدى رود كه همه اینها به خیرِ تو بود. سلام و رضوان خدا بر تو باد! و گواهى مى دهم كه تو بر همان روشى رفتى كه برادرت یحیى بن زكریّا رفت .

آن گاه جابر، دیده خود را گِرد قبر چرخاند و گفت: سلام بر شما، اى روح هایى كه گرداگردِ حسین ، فرود آمده ، همراهش شُدید! گواهى مى دهم كه نماز را به پا داشتید و زكات دادید و به نیكى فرمان دادید و از زشتى ، باز داشتید و با مُلحدان جنگیدید و خدا را پرستیدید تا به شهادت رسیدید. سوگند به آن كه محمّد را به حق برانگیخت، در آنچه به آن در آمدید با شما شریك هستیم.

به جابر گفتم: اى جابر! چگونه [با آنان شریك باشیم]، با آن كه ما نه به درّه اى فرود آمدیم و نه از كوهى بالا رفتیم و نه شمشیرى زدیم، در حالى كه اینان، سرهایشان از پیكر، جدا شد و فرزندانشان یتیم و زنانشان بیوه شدند؟!

جابر گفت: اى عطیّه! شنیدم كه حبیبم پیامبر خدا صلى الله علیه و آله مى فرماید : «هر كس گروهى را دوست داشته باشد، با آنان محشور مى شود، و هر كس كارِ كسانى را دوست داشته باشد ، در كارشان شریك مى شود»، و سوگند به آن كه محمّد را به حق به پیامبرى بر انگیخت، نیّت من و همراهانم، همان است كه حسین علیه السلام و یارانش بر آن رفته اند. مرا به سوى خانه هاى كوفه ببر .

چون دست او را بر قبر گذاشتم، بیهوش، بر روى قبر افتاد. كمی آب بر او پاشیدم و هنگامى كه به هوش آمد، سه بار گفت: اى حسین! آن گاه گفت: دوست، پاسخ دوست را نمى دهد؟! سپس گفت: چگونه پاسخ دهى، در حالى كه خون رگ هایت را بر میان شانه ها و پشتت ریختند و میان سر و پیكرت، جدایى انداختند؟!

هنگامى كه بخشى از راه را رفتیم ، گفت: اى عطیّه ! آیا سفارشى به تو بكنم ، كه دیگر گمان ندارم پس از این سفر، تو را ببینم دوستدار خاندان محمّد را، تا زمانى كه آنان را دوست مى دارد، دوست بدار و دشمن خاندان محمّد را، تا زمانى كه با آنان دشمن است، دشمن بدار، هر چند روزه گیر و شب زنده دار باشد، و با دوستدار محمّد و خاندان محمّد، رفاقت كن، كه اگر یك گامش از فراوانىِ گناهش بلغزد، گام دیگرش به محبّت آنان استوار مى مانَد؛ چرا كه دوستدار آنان، به بهشت باز مى گردد و دشمن آنان، به سوى آتش[دوزخ ]مى رود. (4)

مسارّ الشیعة می نویسد: در روز بیستم ماه صفر، بازگشت اهل حرمِ سَرور و مولایمان ابا عبد اللّه الحسین علیه السلام از شام به شهر پیامبر صلى الله علیه و آله است و آن، همان روزى است كه جابر بن عبد اللّه بن حِزام انصارى، صحابى پیامبر خدا صلى الله علیه و آله ـ كه خداى متعال از او خشنود باد ـ براى زیارت قبر ابا عبد اللّه علیه السلام از مدینه به كربلا آمد. او نخستین زائر امام حسین علیه السلام از میان مردم (یعنى از غیر خانواده ایشان) است . (5)

كفعمى در کتاب المصباح می نویسد: زیارت اربعین (چهلم) را به این خاطر چنین نامیدند كه زمان آن، روز بیستم ماه صفر است كه چهل روز از كشته شدن امام حسین علیه السلام مى گذرد و همان، روز ورود جابر بن عبد اللّه انصارى، صحابى پیامبر صلى الله علیه و آله ، از مدینه به كربلا براى زیارت قبر امام حسین علیه السلام است .او نخستین زائر امام حسین علیه السلام از میان مردم است. . و در این روز، بازگشت اهل بیتِ امام حسین علیه السلام از شام به مدینه نیز اتفاق افتاده است

.(6)

شعر

گرفتم از شقایق ها ردت را

نشان منزلت را مقصدت را

به دل دارم امید آنکه یک روز

ببوسم گوشه های مرقدت را

برگرفته از: ایرج قنبری

صلات ظهر توفانی وزید از غربت جانم

سپس خون قیامت سر زد از چاک گریبانم

محرم تا محرم ماه خرمن می زند از اشک

عطش را آب خواهد داد شور نیزه بارانم

سر از محمل برون آور به سمت خیمه ها خواهر

ملائک صف به صف جمعند بر جسم پریشانم

شکستم روزه را با آب کوثر، هیچ حاجت نیست

لبم را تر کنی با اشک هایت ای همه جانم

تمام تار و پودم خواهر من، سوره عشق است

چه غم، بگذار چندین نیزه باشد رحل قرآنم

برگرفته از :علیرضا قزوه

چنگ می زد بغض غربت بر گلوی خیمه ها

شطی از خون بود جاری روبه روی خیمه ها

گردبادی بود پیدا در کنار قتلگاه

ذوالجناح آسیمه سر می تاخت سوی خیمه ها

آه سرکش، خون و آتش، سینه های شعله ور

بر مشامش می رسید از دور بوی خیمه ها

آفتابی شعله ور آمد به استقبال او

از عطش لبریز اما آبروی خیمه ها

بر لبان خشکِ بانو، پرسشی سوزان نشست

پرسش خورشیدجوی و شعله خوی خیمه ها

رعد شد، غرید، سم کوبید و بی تابی گرفت

چنگ زد بغض غریبی بر گلوی خیمه ها

یال گلگون، زین وارونش پیامی تازه داشت

رفت بر باد از نگاهش آرزوی خیمه ها

سر به زیر افکند و اشکی خیمه زد در چشم او

از اسارت بود زان پس، گفت وگوی خیمه ها

شیهه ای از دور می آید به گوش کاروان

بی قراری می کند در جست وجوی خیمه ها

برگرفته از: محمدعلی مجاهدی (پروانه)

چه مقدار خون خورده باشد غروب

که پیش از سحر مرده باشد غروب؟

چه مقدار آیینة ریز ریز؟

گمانم که نشمرده باشد غروب

گمانم که بر دوش خود بی کفن

تنت را خدا برده باشد غروب

چه کرده است با خیمه آفتاب

که از شعله آزرده باشد غروب؟

چه کرده است سر بر سر خیزران

که قرآن به سر برده باشد غروب؟

خدا خواست با یاد آن ظهر سرخ

از آغاز افسرده باشد غروب

زمین ناز خورشید را می کشید

مبادا که پژمرده باشد غروب

برگرفته از: نغمه مستشارنظامی

مدت اسارت اهل بیت ع

پس از حادثه کربلا، اهل بیت امام حسین(ع) را اسیر گرفتند و در روز دوازدهم محرم، به فرمان عمر بن سعد، سپاه به سوی کوفه به راه افتاد. ابن سعد بازماندگان اما را با شیوه ای دردآور به صورت اسیر به کوفه آورد و مردم کوفه نیز برای دیدن اسیران، از شهر خارج شده، در کنار راه ایستاده بودند.

اسیران اهل بیت(ع)به مدت نامعلومی در زندان ابن زیاد ماندند و پس از کسب اجازه ابن زیاد از یزید، به سوی شام رهسپار شدند و روز اول ماه صفر 61 هـ .ق به دمشق رسیدند و در بیستم صفر سال61 هـ .ق مطابق با اولین اربعین شهادت امام حسین(ع)، به کربلا رسیدند.

امام حسین (ع) و حقوق بشر

یکی از مسائلی که در ادیان آسمانی، به ویژه در اسلام وجود داشته و مورد بحث و گفت وگوی پیروان مذاهب بوده و می توان گفت از اصیل ترین قوانین الهی است، مسئله حقوق بشر است. انسان ها هر عقیده و مسلکی که دارند و در هر زمان و مکانی که هستند، باید به حقوق فردی و اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خود برسند.

اساس نهضت و قیام رهبران الهی دو چیز بود؛ رعایت کردن حقوق انسان ها و آزادی که به راحتی می توان گفت اگر حقوق انسان ها بر اساس موازین الهی داده نشود و یا حریت و آزادگی از بشر سلب شود، جوامع بشری مانند حیوانات و درندگان خواهند زیست.

عاقبت به خیر

وقتی کاروان اسیران وارد دمشق شد، آنها را بر پلکان مسجد متوقف کردند.ناگاه پیرمردی از اهل شام نزد آنان آمد و گفت: ستایش مخصوص خداوندی است که شما را کشت و فتنه را خاموش کرد. و هرچه می توانست به اسیران ناسزا گفت. وقتی ساکت شد، حضرت امام سجاد(ع) به او فرمود: «آیا قرآن خدا را تلاوت می کنی؟» گفت: آری! امام پرسید: «این آیه را نخوانده ای که خدا می فرماید: «قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلاّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَی».[23]

پیرمرد گفت: چرا! حضرت امام سجاد فرمود: «ما همان اهل بیت هستیم. سپس پرسید: آیا این آیه را نخوانده ای که می فرماید: «وَآتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ.»[24]گفت: چرا! امام ادامه داد: «ما همان افرادیم».

آیا این آیه را نخوانده ای که می فرماید: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا».[25]

گفت: چرا! فرمود: «ما همان اهل بیتی هستیم که قرآن می فرماید. پیرمرد دست خود را به سمت آسمان بلند کرد و گفت: پروردگارا! من توبه کردم و سه بار تکرار کرد:بار خدایا! من از دشمنان آل محمد و قاتلین آنها بیزاری می جویم. من قبل از این قرآن را می خواندم؛ ولی تا امروز به معنی این آیات پی نبرده بودم.[26]

سلام بر اربعین

به آب زد. غبار راه را به فرات سپرد و راه افتاد؛ با پاهایی که به فرسودگی و ناتوانی رسیده بودند. پیش رفت؛ درحالی که به قامت دوست و هم سفرش تکیه داشت. در هر قدم، عطر مقدس نام های خداوند را در هوا منتشر کرد. وقتی به مقصد رسید، دست بر قبر نهاد و سلام کرد؛ ولی فضای اطرافش را سکوت، فراگرفته بود. با دلی شکسته گفت: آیا دوست، جواب دوست خود را نمی دهد؟ باز در محاصره سکوت بود؛ شاید خیره شد به آسمان! شاید هم به خاک و بعد زمزمه کرد چگونه جواب گویی درحالی که بین سر و بدنت جدایی افتاده است؟

سلام بر اربعین! سلام بر سوگ به چله نشسته! سلام بر آسمان که چهل روز بغض شکسته اش را گریسته است! سلام بر سرهای بر نیزه رفته که به قتلگاه خویش بازآمده اند! سلام بر کاروان عزت و عزا که بار دل می گشایند و مصائب خود را به واگویه می نشینند!سلام بر زینب که در اوج بلا، چیزی جز زیبایی ندیده است!

می گریند؛ بلند بلند. دیگر کسی شماتتشان نمی کند. دیگر تازیانه ای برای سد کردن اشک های شان فرود نمی آید. می گریند که دیگر در محاصره نگاه های شوم نیستند.اینجا امن ترین وادی عشق است. اینجا می شود هرچه گله و شکایت را که از سفر به همراه دارند، واگویه کنند. اما این قلب های داغدیده، با چند روز و چند سال گریه سبک نخواهند شد. این مظلومیت، هیچ وقت رنگ نخواهد باخت.

رقیه ندیری

دلیل ماندگاری اندیشه امام حسین (ع)

بالاترین معرفت در مکتب امام حسین(ع) دریافت عظمت حق و خداترسی است. این امام بزرگوار کسی مثل یزید را شایسته رهبری مسلمانان نمی دانست؛ چون یکی از نقطه ضعف های یزید بی پروایی در برابر خداوند بود. از بعد دیگر مکتب امام حسین(ع) حق محور بوده و بر پایه آزادگی بنا شده است و پارسایی و وارستگی از ویژگی های بارز امام و یارانش به شمار می رود. عدالت خواهی یکی از برجسته ترین وجوه قیام است، قیامی که برای اجرای حدود الهی اتفاق افتاد. به گفته امام حسین(ع) اصحابش بهترین یاران یعنی بیداردل، پرواپیشه و در برابر دشمن سازش ناپذیر بودند. کرامت و عزت نفس از خصوصیات آنان بود و فداکار و فروتن و ازخودگذشته بودند و همین ابعاد باعث جاودانگی آرمان و اندیشه این قیام به شمار می رود.[13]

چهل روز گذشت

چهل روز گذشت... در آن غروب خون آلود، هنگامی که خنجر شقاوت ها و نامردی ها، گلوی آخرین مبارز را درید، آن گاه که زنان و فرزندان داغدیده در میان رقص شعله های آتش خیمه هایشان، به سوگ مردان در خون غلتیده خود نشسته بودند، دشمن به جشن و سرور ایستاد، خیابان ها و کاخ ها را برای جشن ها مهیا ساخت و به انتظار ماند تا در میان دل های چون لاله پر خون اسرا به برپایی جشنی تمسخرآمیز بپردازد.

اما زینب، این ستون پابرجای کاروان اسرا همه چیز را به گونه ای دیگر رقم زد. به راستی چه کسی می داند چگونه زینب با وجود سنگینی کوهی از مصائب بر شانه هایش، بغض غم ها را فرو داد و قدم بر قله رفیع عزت و آزادگی گذاشت.

با سخنان زینب، کربلا به بلوغ رسید و خون شهدا جوشید و جوشید تا آن جویبار خونی که در غریبانه ترین حالت ممکن بر زمین جاری شده بود، در اربعین حسینی، رودی خروشان شد. چهل روز بود که یزیدیان جز رسوایی و بدنامی چیزی ندیده بودند و بزم و شادی شان آلوده به شرم و ندامت شده بود. چهل روز بود که درخت اسلام ریشه در خون شهدا، استوارتر و راسخ تر از همیشه، به سوی فلک قد می کشید.

اربعین است، هنگام میثاق و پیمان دوباره؛ کاروان به مقصد می رسد ... .

مهیا زاهدین لباف

معرفی کتاب

1. گروهی از نویسندگان، سیری در سلوک حسینی؛ با معرفی و بررسی پانصد کتاب برگزیده درباره امام حسین(ع)، دفتر نشر معارف، چاپ اول، زمستان 1381.

مطالعه این کتاب از یک سو خواننده گرامی را به شناخت نسبتاً خوبی درباره حادثه کربلا می رساند و از سوی دیگر سیر مطالعاتی منابعی را از آثار مربوط به این حادثه، پیش روی او می گذارد تا به راحتی و اطمینان بتواند به تکمیل شناخت های خود در این عرصه بپردازد.

2. فاضل، محمد، تحلیل تاریخی اربعین حسینی، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، چاپ اول، زمستان 1381.

محور اصلی بحث در این کتاب، اثبات ورود اهل بیت(ع) به کربلا در بیستم صفر سال 61 هجری قمری است که دفن سرهای به شام برده شده نیز در آن روز و توسط امام سجاد(ع) صورت گرفته است. نویسنده در ابتدا به مبنای تاریخی اربعین در آثار بزرگان می پردازد؛ آن گاه نظریه سید بن طاووس را نقد و بررسی می کند و در خاتمه به دیدگاه سید مقرّم اشاره می کند و یافته های خود را به رشته تحریر در می آورد.

3. پورامینی، محمدامین، اربعین حسینی پژوهش در بازگشت اهل بیت(ع) از شام به کربلا، انتشارات حسنین، چاپ اول، 1382.

نویسنده ابتدا به زیارت قبر امام حسین(ع) اشاره می کند و بعد به آمدن جابر و ورود اهل بیت(ع) به کربلا می پردازد، آن گاه نظریه های مختلف را مورد بحث و بررسی قرار می دهد.

4. جمعی از نویسندگان، مجموعه مقالات همایش امام حسین(ع)، مرکز چاپ و نشر مرکز جهانی اهل بیت، با مشارکت نشر شاهد، چاپ اول، اسفند 1381.

در این مجموعه از زندگی فردی امام حسین(ع) تا رویکرد رفتار و گفتار او در زندگی اجتماعی سخن رفته است؛ به گونه ای که مجموعه مقالات، سیر خاصی را طی می کنند و مطالب ارائه شده، کلیت منسجم دارند. نویسندگان، هر یک به بعدی از شخصیت و قیام امام حسین(ع) پرداخته اند. سیمای حسین(ع) در زیارت نامه ها، سیماشناسی سیدالشهدا در آیینه زیارت ناحیه و صداقت در گستره سیاست از سرفصل های این مجموعه است.

پی نوشته ها :

1.علاقه مندان می توانند به مقالاتی از این قلم و نیز دانش نامه امام حسین علیه السلام ج هشتم مراجعه کنند. در صفحه 401 آن کتاب پس از بررسی نظرات موافقان و مخالفان آمده است: بعید شمردن یا انكار بازگشت اهل بیتِ سیّد الشهدا به كربلا، به گونه اى كه محدّث نورى ، شیخ عبّاس قمى و استاد مطهّرى گفته اند ، صحیح به نظر نمى رسد.

2. مصباح الزائر: ص 286

3. ابو الحسن عطیّة بن سعد بن جُناده عوفى جدلى قیسى كوفى. امیر مؤمنان علیه السلام ، نام او را انتخاب كرد و در باره اش فرمود:«این ، عطیّه (هدیه) خداست». وى از تابعیان مشهور است و شیخ طوسى ، او را در زمره اصحاب امام على علیه السلام و امام باقر علیه السلام بر شمرده است و بَرقى، او را از اصحاب امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام دانسته است .

او مورد اعتماد و كثیر الحدیث است. وى همراه ابن اشعث ، علیه حَجّاج، قیام كرد و حَجّاج، به دلیل خوددارى وى از دشنامگویى به امام على علیه السلام، دستور داد چهارصد ضربه شلّاق به وى زدند و سر و ریشش را تراشیدند. او سپس به فارس پناه بُرد و در باقى مانده دوران حكومت حَجّاج، در خراسان، سُكنا گزید و زمانى كه عمر بن هُبَیره، حاكم عراق شد، به كوفه باز گشت.

او به سال 111 ق (بنا بر قول مشهور) و یا 127 ق (بنا بر قولى دیگر، كه ظاهرا به قرینه روایت كردنش از امام صادق علیه السلام، همین تاریخ، درست است)، در همان كوفه در گذشت. دانش نامه امام حسین علیه السلام ج8 ص358 (پاورقی)

4. بشارة المصطفى: ص 74، الحدائق الوردیّة: ج 1 ص 129

5. مسارّ الشیعة: ص 46، مصباح المتهجّد: ص 787

6. المصباح للكفعمی: ص 648

13.برداشت آزاد از عزت و افتخار حسینی (مجموعه مقالات)، با مقدمه : دکتر سیدجعفر شهیدی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1382، چ 1، ص 251.

[23]. «بگو من در مقابل زحمت هایی که برای شما کشیدم چیزی نمی خواهم مگر دوست داشتن اهل بیتم». (شوری: 23)

[24]. «حق آن را به ذوی القربی، یعنی اهل بیت خود عطا کن». (اسراء: 26)

[25]. «یعنی جز این نیست که خدا در نظر دارد پلیدی ها را از شما دور کند و شما را پاک و پاکیزه نماید. یک نوع پاکیزه نمودن مخصوص». (احزاب:33)

[26]. نک: بحارالانوار، [زندگانی حضرت امام حسین(ع)]، ترجمه: محمد جواد نجفی، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، 1396 هـ .ق، ج 10، ص 201.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
غدیر تاریخ وال من والاه‏ غدیر آیه توبیخ عاد من عاد است
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظر شما درباره وبلاگ چیست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 16
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 27
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 29
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 32
  • بازدید ماه : 30
  • بازدید سال : 70
  • بازدید کلی : 2,183
  • کدهای اختصاصی

    قالب وبلاگ

    وبلاگ اسکین

    وبلاگ اسکین

    وبلاگ اسکین

    تصویر ثابت

    تصویر ثابت

    اسلایدشو

    تصویر ثابت